که من بسیار دوستش میدارم. وقت و زمان بیشتر و گرما و نور ، مهمان زندگی میشود و این یعنی تکاپوی بیشتر در پرداختن به علاقمندی ها البته اگر که روزمرگی بگذارد. امتحانات بچه ها تمام شده و سبک زندگی عوض میشود. قدیمها که بچه ها کوچک بودند خودمان را خفه میکردیم و از این کلاس به آن کلاس تابستانی دنبالشان روان بودیم. اما حالا دیگر به اختیار و انتخاب خودشان است. البته دخترم یک ماه و نیم کارورزی دارد و مدرسه خواهد رفت . ما فقط یک سال دیگر باید آموزش و پرورش را تحمل کنیم.
در مدرسه شان قرار است امتحانات مجدد برگزار شود برای آنها که غیبت های موجه داشتهاند. غیبتهای موجه معمولا یعنی رفتن به سفرهای عتبات عالیات که بارها این نوع از غیبتها را دیدهام. خدا کند هیچ دانش آموزی به خاطر بیماری غایب نباشد . زمانی که ما مدرسه میرفتیم امتحانات نهایی هیچ وقت غایب نداشت. همه چیز تغییر کرده این هم یک مدلش.
کلا دارند کنکور را وابسته میکنند به سوابق تحصیلی. سوابق تحصیلی و نمره های کیلویی برای عزیز دردانه ها . خیلی خیلی بدبینانه است میدانم . اما حقیقت غالبا تلخ است.
-----------------------------------
دیروز ترشی بادمجان شکم پر درست کردیم. دخترم عاشق ترشیجات است. وسایلش را فراهم کردم و بقیه اش را سپردم دست او که برای خودش استادی ست در این کارها.
-----------------------------------
آیا پدر و مادر خوب بودن این معنی را میدهد که بیست و چهار ساعته همه چیز را مهیا کنیم و در اختیار بچه ها قرار دهیم و قربان صدقه شان برویم؟ حتما که نه.
اما واقعا چه کسانی میتوانند والدین کاملی باشند ؟ وقتی هیچ کس خودش کامل نیست. شاید بسیاری چیزها را باید رها کرد و سخت نگرفت. تکامل ذره ذره حاصل میشود. اگر که بشود...
------------------------------------
تماشای فیلمی با بازی پل نیومن بر پرده نقره ای از اتفاقات خوب هفته گذشته بود. تا باشد از این نوع فیلمها ...
---------------------------------
در" ستایش ریاضیات " نوشته آلن بدیو را خواندهام و هنوز شیرینی آن زیر زبانم است باید در مورد آن و برخی جملاتش یک پست بگذارم اگر که روزمرگی بگذارد.شاید که پست بعدی باشد شاید.
پی نوشت: فیلمی از پل نیومن که در سینما تک دیدم و متعلق بود به اواخر دوران بازیگری اش، حکم نام داشت. عنوان پست نام فیلم دیگری است از او که به همراه جوان وودوارد زیبا در ایام جوانی بازی کرده اند.