-
آدم پیر میشه بچه میشه
سهشنبه 27 تیر 1402 17:51
دخترم سوال میکند: مامان ، آدم پیر میشه بچه میشه؟ میپرسم : چرا این سوال را میکنی؟ تصویری را در گوشیاش نشانم میدهد. همان که بچه ها از یک سرسره بالا میروند و همین طور که پلههایش را یکی یکی پشت سر گذاشتهاند بزرگ و بزرگتر شدهاند و درست در نقطه اوج سرسره آن بالا ی بالا انگار که عنفوان جوانیشان است و بعد هم که...
-
طبخ ماهی
پنجشنبه 22 تیر 1402 12:49
یعنی جوری هم هست که بشود ماهی را طبخ کرد و خوشمزه باشد؟ مسلما این سوال کسی ست که اصلا ماهی دوست ندارد و گرنه که آدم ماهی دوست، آن را خام خام هم میخورد. دیدهام که میگویم. خلاصه که بعد از یک عمر آشپزی به سس جنوبی خوشمزهای رسیدهام که میتواند ماهی را برایم قابل تحمل کند. و البته که در خانه همه همه نوع ماهی طبخ شده را...
-
از فیلمهای دیگر 10
پنجشنبه 22 تیر 1402 09:06
نارنگی ها : داستان فیلم مربوط به ماجرایی است که در آبخازیا اتفاق میافتد. آبخازیا کجاست؟ جایی در مرز گرجستان که پس از فروپاشی شوروی موجب جنگ و جدل روسیه و گرجستان بوده و ظاهرا حوالی سال 1990 اعلام استقلال کرده. داستان فیلم هم دقیقا مربوط به همان سال و همان جنگ است .یک باغ پر از نارنگی که صاحبش برخلاف مردم منطقه ، به...
-
شنبه 17 تیر
شنبه 17 تیر 1402 13:50
عید غدیر هر سال به خاطر مادر، خانه پدری جمع میشویم. امسال هم مثل هر سال ... حضرت علی را با نهج البلاغه می شناسم . یک ترجمه خوب و قدیمی که کتاب بابا بوده و حالا در کتابخانه من است. و از نهج البلاغه یکی نام خطبه شقشقیه اش در یادم است و دیگری برخی جملات قصار انتهای آن که حسابی خواندنی است.و این جمله معروف که دنیا در نزد...
-
پارچه
پنجشنبه 8 تیر 1402 21:08
امروز با دخترم رفتیم برای خرید پارچه . نسبتا همه جا خلوت تر بود. به خاطر تعطیلات و سفر رفتن مردم. این طور مواقع مناسب است برای خرید کردن . ترافیک و شلوغی کمتر است. هم آدمها هم ماشینها. به خیاطی علاقه دارم و در نتیجه به پارچه. فکر کردن به مدل لباس و دوختن چیزی که دوستش میدارم و نگاه کردن ژورنالها و بورداها برایم لذت...
-
بازگشت دوباره گردشگرها
دوشنبه 5 تیر 1402 10:47
از وقتی کرونا شروع شد حتی یک توریست و گردشگر ندیده بودم. اما حالا چند وقتی است که دوباره میبینمشان. محل های رفت و آمد و عبور و مرور معمولی و روز مره ام به گونه ایست که میشود آنها را دید. اول کمتر بودند. تک تک و گاهی هم زوجهای جوان. اما حالا گروه و گروه و دسته دسته این طرف و آن طرف میروند. چینی ها اما استثنا بودند....
-
در ریاضیات نیکبختی فهمیدن وجود دارد
دوشنبه 5 تیر 1402 10:26
ظاهرا آلن بدیو در ستایش برخی چیزها حرف زده و کتاب نوشته. در ایام عید بود که داشتم در طاقچه بینهایت پرسه میزدم .دنبال کتاب دیگری بودم از او. که ناگهان با در ستایش ریاضیات او مواجه شدم و شروع کردم به یک نفس خواندنش. معمولا کتابهایی را که دوست داشته باشم خریداری میکنم . چند وقت پیش کتاب به دستم رسید و من هم دوباره...
-
تابستان گرم و طولانی
جمعه 2 تیر 1402 11:40
که من بسیار دوستش میدارم. وقت و زمان بیشتر و گرما و نور ، مهمان زندگی میشود و این یعنی تکاپوی بیشتر در پرداختن به علاقمندی ها البته اگر که روزمرگی بگذارد. امتحانات بچه ها تمام شده و سبک زندگی عوض میشود. قدیمها که بچه ها کوچک بودند خودمان را خفه میکردیم و از این کلاس به آن کلاس تابستانی دنبالشان روان بودیم. اما حالا...
-
مهاجر، مهاجم است
چهارشنبه 24 خرداد 1402 11:34
(( همه آنها که از سختی و تنگی جا به جا میشوند،چون با سختی و تنگی دست و پنجه نرم کردهاند،وقتی جای گرم یافتند همه چیز را تصاحب خواهند کرد.فرق دارند این مهاجرین با مهاجرینی که صورت پناهندگی دارند. پناهندگانی از ظلم دولت به دولت دیگر. او در واقع از آدمیزاد به آدمیزاد دیگر پناه میبرد و طبعا مظلوم خواهد ماند. )) باستانی...
-
دزدی گیلاس!
سهشنبه 23 خرداد 1402 15:56
دیروز بچه ها با پدر و عمه هاشان رفته بودند باغ عموشان که در آنجا کاشف به عمل آمده بوده ، دزدان تا جایی که میتوانستند میوه ها را چیده و بردهاند. افرادی غیر ایرانی حصار باغ را شکسته و ماشین وانتی را داخل برده و تا میتوانستند از خجالت گیلاسها در آمده بودند. خلاصه که آنها دیروز را صرف رسیدگی به این مسئله کردند تا شاید...
-
چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید
سهشنبه 23 خرداد 1402 15:47
نزدیک به نیم ساعت از فیلم آقای محمد شیروانی، "ناف" را تماشا کردم . چندش آور بود. رهایش کردم. غالبا آنهایی که برای نوآوری کردن در فرم یک هنر دست میبرند، کاری نمیکنند جز خراب کردن آن. از محتوا هم که بهتر است اصلا حرفی نزد. با آن جمله جذاب که ابتدای فیلم نوشته میشود و بعدش صحنههایی از سزارین که به طور برعکس...
-
لطفا کتابهایم را نخوان
یکشنبه 21 خرداد 1402 17:37
(( بالاخره چند ساله شدی، ای زن محترمی که جشن تولدت است؟ تا آنجا که من به خاطر میاورم ،تقریبا با قرن جلو میروی و خوشحالم که بتوانم روزی هفتاد و یکمین سالروز تولدت را به تو تبریک بگویم. در سن و سالی که به هر حال به چیزهایی دست یافتهای. )) تکهایاز نامه دوم فوریه 1871 نامه های نیچه به مادرش که بیشتر به هنگام سالگرد...
-
آب و هوا
یکشنبه 21 خرداد 1402 17:07
تقریبا هر روز عصر آب و هوا دچار تغییرات شگرفی میشود. دقیقا حول و حوش همین ساعت، طوفان و باد همه جا را فرا میگیرد از آن بادهایی که دار و درخت شکسته از خودش باقی میگذارد .گاهی هم با بارش شدید و کوتاه مدت باران همراه میشود. دو سه سال پیش یک روز به هنگام وقوع چنین طوفانی بیرون بودم . در یک میدان زیبا که افراد روی نیمکتهای...
-
خاموش یکی شور یکی نور
چهارشنبه 17 خرداد 1402 16:19
درآخرین لیست خرید فیلمهایم، " شور خاموش" را هم انتخاب کرده بودم. بعد از اینکه بسته فیلمهایم را دریافت کردم، در میانشان فیلمی تحت عنوان "شور خاموش" نبود. اما فیلم دیگری بود با عنوان "نور خاموش" که من تا آنوقت نامش را هم نشنیده بودم. اینکه اشتباه نوشتاری سفارش از من بود یا اشتباه ارسالی...
-
از فیه ما فیه
یکشنبه 14 خرداد 1402 20:01
ما را با آن کس که اتصال باشد، دم به دم با وی در سخنیم. در خموشی و غیبت و حضور بلکه در جنگ هم به همیم و آمیختهایم. اگرچه بر همدیگر مشت میزنیم، با وی در سخنیم و یگانهایم و متصلیم. آن را مشت مبین. در آن مشت مویز باشد . باور نمیکنی؟ بازکن تا ببینی. چه جای مویز، چه جای دُرهای عزیز......
-
درختان اقاقیا
شنبه 13 خرداد 1402 13:36
یک کامیوندار از آرژانتین به پاراگوئه رفته و الوار بار زده و قرار است به هنگام برگشت زنی را لب مرز سوار کند و به مقصدی در بوئنوسآیرس برساند. یک فیلم ساده و آرام . بیش از حد آرام به طوری که برای دیدنش باید حسابی صبور بود. جملات و کلمات در کمترین حد خود استفاده میشوند اما تصاویر گویای همه چیزهستند و این هم یعنی سینما....
-
خُب که چه؟!
شنبه 13 خرداد 1402 13:22
پس از کلاس ورزش داخل رختکن در حال تعویض لباسهایمان هستیم که یکی از خانمها با ذوق میگوید بعد از بیست سال که از لیسانسش گذشته امسال ارشد شرکت کرده و قبول شده در رشته جغرافیا. همه به او تبریک میگوییم. یکی از خانمها که با او صمیمی تر است میگوید: برای تو حالا چه فایدهای دارد؟ که چه الان بروی و درس بخوانی؟ و بعد اضافه...
-
سه شنبه 9 خرداد
سهشنبه 9 خرداد 1402 17:07
دخترم دوستش را برای ناهار دعوت کرده. در اتاقش مشغول گپ و گفتاند . فصل امتحاناتشان هم هست. درس میخوانند نمیخوانند امتحان میدهند. روزها میگذرند. امتحانها میگذرند. ناهار برایشان ماکارانی درست کردم با سوپ . سوپی که کمی گشنیز دارد را خیلی دوست دارم. دخترم هم دوست میدارد. امیدوارم دوستش هم خوشش آمده باشد....
-
نگاه سکوت
سهشنبه 9 خرداد 1402 16:35
"عمل کشتن " را تا پایان ننشسته بودم که ببینم هنوز نیم ساعتی از آن نگذشته بود که برخاستم و سالن را ترک کردم تا ریخت و قیافه انور کنگو را نبینم. جانوری که قرار بود نزدیک به دوساعت به تماشای خویشتن بنشیند و ما نیز به تماشای تماشا کردن او. ( انور کنگو از عوامل اصلی قتل عام 1965 اندونزی که به سلاخی شدن نزدیک به...
-
مرور تاریخِ به رنگ سرخ
چهارشنبه 3 خرداد 1402 12:17
اگر اتفاقات نیمه دوم سال گذشته رخ نداده بود، قرار بود که در سینماتک فیلمهایی ببینیم مربوط به ارتباطات و پیوندهای خانواده، فیلمهایی مربوط به زندگی. مثل فیلمهایی از یاساجیرو ازو . اما ... مدتی ست مرور فیلمهایی در رابطه با س ی ا س ت آغاز شده. آن هم از نوع ناخوبش. سرانی از اوگاندا، کامبوج ،اندونزی و آرژانتین با دستاوردی...
-
نمایشگاه کتاب
شنبه 30 اردیبهشت 1402 18:48
بر خلاف سال گذشته که روز اول به نمایشگاه رفتم، امسال قسمت شد امروز که روز آخر است به آن سر بزنم. در چند روز گذشته به بچه ها پیشنهاد رفتن دادم. پسرم که با دوستانش رفته بود و دخترم که همان پارسال هم با نق و غر آمد. خودم هم که هنوز کلی کتاب نخوانده دارم اما میخواستم چند تا مناسب سن و سال دخترم بگیرم و روز دختر به او هدیه...
-
از یک کتاب
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1402 10:41
قُوهی خیال شأنی از شئون نفس است. در بیداری پیوسته در کار است و کارش تمثل دادن معانیست. اکثر مردم به شهاد اقوال و افعالشان در مرتبه خیال توقف کردهاند.
-
کاسههای گل سرخی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1402 19:43
عاشق کاسههای آبگوشت خوری گلسرخی هستم و بالاخره یک دست از آن را خریدم. از شهر همدان. هم اینکه قیمتش بسیار مناسبتر از اینجا بود و هم اینکه امروز پست آورد و دم در خانه راحت تحویل داد.ساخت چین است و لب کنگرهای طلایی با سه تا عکس گل در داخل آن. کاسه هایی که بیرون آن گل و بلبل دارد را زیاد دوست ندارم. مگر آنکه قرار باشد...
-
تصویر زن در سینما
دوشنبه 25 اردیبهشت 1402 18:39
آقایانی دور هم جمع شدهاند برای بررسی تصویر زن در سینما. یعنی که انگار زن موجود خاص و عجیبالخلقه و نادریست که حتما باید به شیوه خاص و مشخصی به آن پرداخته شود. مثل اینکه بگوییم دور از جان تصویر یوز ایرانی در فیلمها و سینما چگونه بوده؟ یا مثلا پرداختن به تصویر معماری دوره هخامنشیان در سینمای ایران . بعد لا به لای...
-
ریموند و ری
شنبه 23 اردیبهشت 1402 16:04
نام فیلم، نام دو تا برادر است که اگر چه تنی نیستند اما مثل دو تا رفیق قدیمی یکدیگر را دوست دارند. آن یکی که اندکی بزرگتر است و ردپای سخت زندگی بر چهرهاش آشکار است ری است . زمانی عاشق موسیقی بوده و شیپور می نواخته. آن دیگری که ریموند نامیده میشود آرامتر است و سر به راه به نظر میرسد و ظاهرا رتق و فتق اموری را در دست...
-
سرمه سنگ
شنبه 16 اردیبهشت 1402 16:36
خیلی خیلی سال پیش مادربزرگ یکی از شاگردان کوچولویم ، یک بسته سرمه سنگ به من هدیه داد. آن موقع فقط میدانستم سرمه چیزی است که با آن چشمها را سیاه سیاه میکنند و اتفاقا خیلی هم از آن بدم میآمد. اما سرمه سنگ چیز دیگری بود. سنگ مخصوصی در افغانستان و عربستان که پودر میشود و از صافی ریز رد میشود و با ماحصل آن میتوان ردی از...
-
پنج شنبه 14 اردیبهشت
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1402 11:32
دو روز پیش برای ناهار مهمان داشتم که خدا را شکر خوب برگزار شد. نمیدانم با وجود غم خواهرم که همیشه قلبم را فشرده میکند و یک لحظه از خاطرم نمیرود چگونه از پس این مهمانی دادن و مهمانی رفتن گاه به گاه بر می آیم. میدانم بیشترش به خاطر دخترم است. زندگی به هر حال جریان دارد. هر چند ترجیحم این بود که همیشه به کارها و علائق...
-
هزار شهر و سفر
سهشنبه 5 اردیبهشت 1402 12:14
دو روز است که صبح ، نزدیک ساعت هفت شبکه آیفیلم مستندی می بینم به نام خشت بهشت . آقای رامین حیدری فاروقی آن را ساخته و کارگردانی کرده. مستند بسیار زیبایی که مملو است از روح زندگی. اینکه چرا این شبکه نشانش میدهد و نه شبکه مستند و چرا این ساعت که من هم به طور اتفاقی پیدایش کردم ،سوالهایی است که پاسخش را نمیدانم فقط...
-
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 21:09
بچه که بودیم بابا،شب عید فطر، فطریه را دست گردان میکرد. میگفت رسم است. به این صورت که وقتی همه دور هم جمع بودیم مبلغ فطریه هرکس را میداد دست خودش و بعد به کوچکترین عضو خانواده میگفت آن را بدهد به بچه پیش از خودش و او هم مال خودش و مال بچه کوچکتر را بدهد به فرزند پیش از خودش تا همه آن برمی گشت دست پدر و پدر هم آن را...
-
نوازندهای در خیابان
دوشنبه 28 فروردین 1402 13:25
پیامک آمده بود که بروم کارت عضویت باشگاه موزه سینما را بگیرم. دیروز رفتم و گشت و گذار هم شد برایم . برگشتنه از تجریش پیاده راه افتادم و آرام آرام برگشتم و وقتی خسته شدم به سمت مترو رفتم. در گوشه ای مرد جوانی نی مینواخت. همه میدانند صدای نی، شاد نیست. اما نمیشود هنر نوازنده آن را نادیده گرفت. از یک استوانه تو خالی...