"عمل کشتن " را تا پایان ننشسته بودم که ببینم هنوز نیم ساعتی از آن نگذشته بود که برخاستم و سالن را ترک کردم تا ریخت و قیافه انور کنگو را نبینم. جانوری که قرار بود نزدیک به دوساعت به تماشای خویشتن بنشیند و ما نیز به تماشای تماشا کردن او. ( انور کنگو از عوامل اصلی قتل عام 1965 اندونزی که به سلاخی شدن نزدیک به یک میلیون انسان منتهی شده بود.)
اما به نظر میرسید "نگاه سکوت" جور دیگری باشد. نه اینکه بخواهد چیز دیگری باشد چه که به هر حال در امتداد همان قبلی ساخته بودندش. مواجه یکی از بستگان نزدیک مقتولین آن تاریخ با قاتلین. این سوژه برایم کنجکاوی برانگیز بود. هر چند به جای یک انور کنگو با چندین و چند تا از آنها مواجه میشدی. جانورانی انسان نما که به راحتی آب خوردن از کشتن حرف میزدند و تحملش چقدر سخت بود. اواسط فیلم احساس خفقان میکردم و بغض. انگار همزمان هم وزنهای سنگین بر سینه فشار بیاورد و هم چنگالهایی روان آدم را خرا ش بیاندازد. نمیدانم اَدی که نقش اصلی را داشت و در واقعیت هم از بستگان مقتولین بود و قاتلین هم همه واقعی بودند ، چگونه ساختن این فیلم را تاب آورده بود. فیلم که تمام شد بر خلاف همیشه برای رفتن بلند نشدم. هوا که رو به گرمی میرود روزها بلند و بلندتر میشوند. وقت داشتم و توان برخاستن نداشتم و چه خوب هم شد ماندنم. سخنان آقای منتقد مفید بود.حال و هوا را عوض کرد. از تاثیر فیلم گفت در اندونزی و به نقش هنر اشاره کرد. هنر که میتواند پنجره باشد برای تابیدن امید و نجات. نگاه سکوت فیلم تلخی بود که توانسته بود تاثیر مثبت داشته باشد. اَدی پس از این فیلم محبوب مردم کشورش شده بود.
کشور... مردم
مردم... انسان...
مردم ... حیوان...
مردم... انسان ، حیوان، انسان...