دو صد گفته چون نیم کردار نیست

بچه که بودیم بابا،‌شب عید فطر، فطریه را دست گردان میکرد. میگفت رسم است. به این صورت که وقتی همه دور هم جمع بودیم مبلغ فطریه هرکس را میداد دست خودش و بعد  به کوچکترین عضو خانواده میگفت آن را بدهد به بچه پیش از خودش و او  هم مال خودش  و  مال بچه کوچکتر را بدهد به فرزند پیش از خودش تا  همه آن برمی گشت دست پدر و پدر هم  آن را قرار میداد جایی جلوی چشم و فردا صبح هم حتما تا ظهرمی‌رساندش به یک مستمند. 

 آن وقتها حکمت این کار را نمی‌دانستم و فکر میکردم فقط یک رسم است. اما انگار فلسفه‌اش این بوده که فرزندان فطریه دادن را رسما ببینند و یادش بگیرند. من نمیدانم بچه های ما که مثلا پدرشان  این کار را حتی با وجود توضیحی که میدهم، قبول ندارد_حتی آن موقع که نقل  و انتقال مالی اینترنتی اصلا وجود نداشت _و حالا هم در سکوت   فطریه را به یک خیریه ، به صورت اینترنتی واریز میکند، چگونه میخواهند بیاموزند که فطریه چیست و چه فلسفه‌ای دارد؟