اول شخص مفرد

یک نفر برای این کتاب نظر گذاشته بود که نویسنده فقط تراوشات ذهنی خودش را نوشته و نمیدانم چرا با خواندن این نظر ،‌فکر کردم  باید سیال ذهن باشد. سیال ذهنها را دوست ندارم و معمولا به سختی تحملشان میکنم و به خاطر همین داشتم منصرف میشدم از خریدنش اما  اصلا نمیدانم چه شدکه لا به لای کتابهای انتخابی ام ، برش داشتم و چقدر خوب شد و حالا از خودم می پرسم که کدام  نویسنده است که تراوشات ذهنی خودش را ننوشته باشد ؟و چه نتیجه گیری عجولانه و اشتباهی  داشتم  می کردم.

 هاروکی موراکامی را زیاد نخوانده  ام . به نسبت کل اثاری که دارد میگویم وگرنه که کم سراغش نرفته ام. این اقای نویسنده به ماورا عقیده دارد به شانس و تصادف به خواب و رویا به تداعی و انچیزی که ظاهرا به ان میگویند دژاوو.و به هرچیزی که ادمها نتوانند برایش  منطق درست و حسابی پیدا کنند. اصلا برای همین است که نوشته هایش اینقدر طرفدار دارد . استاد مجهول افرینی است و به نظرم چون خودش هم تجربیاتی داشته پر کشش تر ساخته و پرداخته اش میکند

 و البته زنها هم هستند. جزئی ثابت از ماجراهایش. مردها چقدر راحت درباره زن ها می نویسند. چقدر راحت درباره عشق مینویسند. این موضوع قبلن یکبار وقتی که کتابی ازپرویز دوایی می خواندم هم از ذهنم گذشته بود. هر تکه از  داستان ایشان هم ماجرای یک برخورد بود. یک و فقط یک برخورد ساده. حالا اینجا هم در دنیای موراکامی زنها همه جا هستند. به غیر از ان داستان در ارتباط با بیس بال که به شدت تخصصی ورزشی ست.

 در داستان خامه همین بس که با اصطلاح فرانسوی خامه‌ی خامه ، آشنا میشویم. یعنی بهترینِ بهترینها در زندگی که قرار است جوهره ی زندگی بشود و ظاهرا جان ادم به  لب می رسد تا دست یافتنی شود.

 در چارلی پارکر بوسانوا مینوازد پای خواب در میان است. به قول خودش باور می کنید؟ بهتر است باور کنید چون این اتفاق افتاده. واقعا افتاده.

 بابیتلز از همه پر و پیمان تر بود و البته تلخ تر هم بود. امان از دست این ژاپنیها و خارج کردن خودشان از دنیا.همین طور مفت و مسلم چه کارهایی که نمیکنند. لابد رسیدن به یک بن بست ایدئولوژیک میتواند برای یک شخص مفت و مسلم نباشد.

 اعترافات میمون شیناگاوا  از همه تخیلی تر بود. اما نمیشد که دوستش نداشت.  احساساتی که بد نباشند همیشه دوست داشتنی اند حتی اگر متعلق باشند به میمونی از شیناگاوا که اتفاقا برای خودش حرف حسابی هم دارد

 و کارناوال که از همه واقعی تر بود و به ماجرای زنی زشت  می پرداخت . زنی که  اقای نویسنده مدت زمان کوتاهی او را میشناخته و باعث شده که به تحلیل مفصلی نسبت به زشتی و زیبایی زنها بپردازد و به نظر میرسد این موضوع خیلی خیلی برای مردها مهم است.مهم بوده، مهم هست و مهم هم خواهد بود.

 باقی می ماند داستان مجموعه اشعار... که همان  ماجراهای تخصصی بیسبال است و البته داستانی که عنوان کتاب از ان برگرفته شده. اول شخص مفرد که باید شخصی ترین باشد برای هاروکی موراکامی..

 کتاب را بخوانید و از ان لذت ببرید.