پنج شنبه ۲۴ فروردین

شبهای قدر است و امیدوارم  برای همه پر برکت باشد.

مناجاتی هست به نام مناجات حضرت امیر که جملاتش ساده است و عمیق. مخصوصا دو سوم  اخر آن انگار  وزن و قافیه دارد.در ابتدای آن  مناجات،جمله ای  تامل برانگیز وجود دارد با این مضمون : امان می خواهم از روزی که در آن هیچ والدینی به جای فرزندش مجازات نمیشود و هیچ فرزندی هم به جای والدینش  تنبیه نمیشود. آیا این جمله بدین معنا نیست که این دنیا جایی ست که  والدین و فرزندان گاهی به جای یکدیگر تاوان پس  خواهند داد؟ ... نمی دانم

-------------------------------------------------------------------

 نزدیک افطار شبکه 19 را می‌بینیم. برنامه‌ای به نام ماهِ ماه. یک مجری و دو تا مهمان. یک مهمان پزشک و یک مهمان شاعر یا نویسنده. یک آقای هنرمند هم  هر شب  گاه گاهی ابیاتی را زنده به طور آواز اجرا میکند .

دیشب مجری در چند تا جمله به یکی از مهمانها می گفت که به حال ایشان حسادت میکند و باید برنامه دیده میشد تا علت این حرف را متوجه شویم. به گمانم کلمه غبطه مناسب تر بود برای استفاده. حسادت با خود بار منفی دارد. از داشتن چیزی  در  وجود دیگری معذب بودن ، یعنی حسادت. ولی اگر از نداشتن چیزی در خود متاسف باشیم این معنای غبطه را خواهد داد .

-------------------------------------------------------------------

به نظر می‌رسد پیاز هم میتواند برای خودش یک مسئله ساز  کوچک باشد.  پیش از ازدواجم در خانواده ما هیچ کس با پیاز مشکل نداشت. یعنی اگر قطعه ای پیاز سرخ شده در مثلا ماکارانی رؤیت میشد اصلا کسی متوجهش نمیشد و هیچ کس هم از آن بدش نمی آمد. پس از ازدواج متوجه شدم که در خانواده آقای قاف پیاز مطلقا نباید در هیچ غذایی دیده شود که اگر دیده شود انگاری که مثلا پای سوسک افتاده باشد در غذا. در ایام عید دستگاه خردکن خراب شد و قطعات یدکی اش هم یافت نمیشود بیش از پانزده سال یکسره کار کرد و الان نمونه اش در بازار وجود ندارد. باید بررسی کنم و ببینم از انواع دستگاه خرد کن که  در بازار هست کدام مناسب تر است. و البته ناگفته نماند تحت هیچ شرایطی از قرار دادن پیاز حلقه ‌ای کاراملی شده کنار برخی غذا ها  که به شدت مورد علاقه من  و دخترم است،‌کوتاهی نمیکنم.

-------------------------------------------------------------------

نزدیک به ده سال است  که یک ساختمان چند طبقه بزرگ و عریض و طویل سر خیابان اصلی محله ما ساخته شده. کامل شده و رها شده. یعنی هیچ استفاده ای از آن نمی‌شود و هیچ کاربردی ندارد جز بر هم زدن نمای زیبای ابتدای این خیابان قدیمی وسط تهران . معلوم نیست این ساختمان  متعلق به شهرداری است یا مترو.مسلما بی صاحب نیست و فقط  باعث شد مسجد زیبا و قدیمی محل در پشت آن پنهان شود.

 در ایام عید که برای مادر  از شهری دیگرمهمان آمده بود  و بسیار مشتاق بودند تا بروند و ایران مال را ببینند و موفق شدند و  رفتند. مارا هم به این صرافت انداختند  که برویم و ببینیم نکند دور از جان،  ایران مال را ندیده از دنیا برویم برای همین ما هم یک روز ایام عید را اختصاص دادیم به بازدید از آن چرا که فقط در ایام عید، تهران خلوت است و ما میتوانیم در آسایش و راحتی خودمان را به آنسوی دور دست شهر برسانیم.  رفتیم و دیدیم و من نامش را گذاشتم دُمَل اضافه واقعا نمیدانم حکمت وجود این ساختمانها  چه بوده؟ چه استفاده  تاثیر گذاری دارد؟ آیا برای پنجاه سال آینده پیش بینی اش کرده‌‌اند؟ این همه آینده نگری را کاش در همه چیز این مملکت داشتند. بعید نیست که از کنار آن نان و نواهایی رد و بدل شده باشد هم این سازه‌ی دمل اضافه و هم آن ساختمان سر خیابان اصلی ما.

-------------------------------------------------------------------------------

 بهار امسال چه بهاری شده. خیلی سال بود چنین بهار دلپذیری  را تجربه نکرده بودیم. نیمه ابری و ملس با  گاه به گاه قطرات باران. آدم دلش می‌خواهد تا آخر دنیا پیاده برود.