درس و مدرسه

,و اگر روزی روزگاری بخواهند قضاوت کنند که چه گذشت بر این جامعه، ضربه‌ای که آموزش و پرورش بر آن وارد کرد از همه پر رنگ‌تر خواهد بود و این را گذشت زمان نشان خواهد داد. بیش از بیست سال است که به خاطر فرزندانم آن را رصد کرده ام و خدا رو شکر که فقط یک سال دیگر با آن کار خواهیم داشت. خدا میداند که چه ها در آن ندیده ام. به قول به گمانم سقراط(( هرگاه آموزش با عوامل سیاسی و اقتصادی توام باشد این آموزش است که فدامیشود.))

مدیری را دیده ام که در گفتگویی  پرسید: خانم شما الان برای کسی که پورشه سوار باشد احترام بیشتری قائلی یا برای یک دکتر؟... ماتم برده بود از این قیاس  از این برداشت از این حکمی که در سرش بود . آن روز پاسخی ندادم. سکوت کردم و گذشتم اگر چه که چندی بعد آن مدیر با چیزی شبیه به کودتا برکنار شد. معمولا هیچ مدیری وسط سال تحصیلی تعویض نمیشود. اما نمیدانم کدام والد دم کلفت ناراضی ای قشون کشی کرد به آموزش و پرورش و نتیجه هم گرفت. آن مدیر در آخرین جلسه نفرت‌انگیز اولیا و مربیان اعلام کرد به علت بیماری قلبی نحیف است و ضعیف. رفتن آن مدیر از اتفاقات خوب بود. چقدر زنهای ناظمی دیده‌ام  مملو از کینه ونفرت در جنگ با دخترهای کم و سن و سال برای روپوش و مقنعه و لاک ناخن که ترفیع گرفتند و حالا مدیر شده‌اند. 

 یا ناظمی  که وقتی والدین از یک دبیر شیمی گله‌مند بودند چرا اینقدر به بچه ها سخت میگیرد و  انها را آزار میدهد . چرا در  درس  اینقدر  تست و تست زنی را مهم میشمارد و   به خاطر  اینکه چند نفر درصد بالا بزنند همه را اذیت میکند پاسخ داد: شما آش هم درست کنید دورریز دارد!... پناه برخدا  یعنی بچه های ما  نخود و لوبیای آشند. امیدوارم  خدا از سر تقصیرات آن  دبیر شیمی  بگذرد که مثل نرون و آتیلا  و چنگیز  که به خونخواری خود می بالیدند از این اشتهارش  در شیمی کنکور مشعوف بود. 

  امسال در مدرسه دخترم پس از سفر راهیان نور ،‌مدیر و معلم ها  به سفر کربلا رفتند. خوش خوشان و همه چیز تق و لق. حالا هم مدیر و  عده ای  از شاگردها به سفر سه روزه  مشهد رفتند. این وسطها هم که بحث سم و سمپاشی و مسمومیت بود و نصف  دانش اموزها نمی آمدند و آن بقیه هم که مدرسه می رفتند دچار توهم مسمومیت شده بوند در حال رفت و آمد به دفتر  مدرسه. نیمه شعبان هم آش پخته بودند و دور هم سر صفا و آن  وقت میدانید چه چیزی جالب است اینکه هر کلاس بیش ازبیست نفر معدل  بالای نوزده دارد و بیش از بیست  نفر معدل بالای هجده. همه‌ی این سالها که گذشت اینگونه بود. یعنی این معدلها کیلویی هستند. به هر حال ما هم مدرسه رفته ایم و معنای مثلا  معدل نوزده و نود را میدانیم که چگونه میشود به دستش آورد. اینها دوست دارند همه در خواب باشند. کیش‌کیش پیش‌پیش بروند جلو. بروند... فقط بروند...

 ما همیشه با مدارس دولتی و هیئت امنایی سر و کار داشتیم. اما مدارس غیر انتفاعی هم برای یکه تاز بودن در دکه‌ی کنکور جور دیگری به روح و روان  دانش‌آموزان آسیب می‌رسانند.

 و این  وسط بودند تعداد بسیار اندک معلمهای با وجدان و دلسوز که البته همه سن و سال دار بودند و شاهد بازنشسته شدنشان بودیم. معلمهایی آمده از روزگاران دورتر گذشته که  زندگی جورهای دیگری بود. تنشان سلامت باشد.